ماه ماهی است که مرا هم دعوت کرده ای که بیایم در خانه ات تا با تو سخن بگویم، تا با من سخن بگویی، تا از تو بخواهم تا برایم اجابت کنی. مرا به سفره مهربانی خودت راه داده ای اما من مانده ام چه بگویم! می دانم اگر بزرگی با کرمش مرا دعوت کند تا از او چیزی بخواهم، برای اهانت به او همین بس که از او چیزی نخواهم. ادب آن است که از بی نیاز بخواهی و از او طلب کنی. اما مانده ام من که از تو چه بخواهم، چه بگویم؟! خدایا من مانده ام که چگونه در این ماه، حرفهای تکراری رمضانهای گذشته را بزنم و و باز با تو پیمان ببندم و چون گذشته بر سر پیمان نمانم! کی می شود که ابواب دل من هم همراه با ابواب رحمت تو گشوده شود و صدای ناله من هم مانند صدای دعوت تو بلند گردد... . یا علی یا عظیم...
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |